در مطلب قبلی با نام 8 دلیل خیانت – بخش اول به توضیح اولیه این موضوع پرداختیم و دو مورد آن را توضیح دادیم. گفتیم که خیانت کردن نقض نهایی رابطه و یکی از بدنام ترین قاتلان رابطه است. اما همه امور یکسان ایجاد نمی شوند. برخی از این روابط تلاش های کوتاهی هستند، برخی دیگر امور طولانی تر هستند. خیانت یک شریک می تواند به رابطه پایان دهد، اما نه همیشه. برای درک اینکه چگونه این نتایج متفاوت به دست می آیند، باید به ابتدا به عقب تر برگردیم. چرا شرکا در وهله اول خیانت می کنند؟
در جستوجوی پاسخ، رایجترین راه پیدا کردن مقصر این است که تشخیص دهیم چه چیزی در رابطه گم شده است، به خصوص از نظر جنسی. اما این نوع از سرزنش بازی یک ساده سازی بیش از حد است که بسیاری از اتفاقات و عوامل واقعی را از دست می دهد. در واقع، مطالعهای که اخیراً توسط دیلان سلترمن، جاستین گارسیا و ایرنه تساپلاس منتشر شده است، نشان میدهد که تنها نیمی از خیانت کار ها رابطه جنسی داشتهاند. مطمئناً رابطه جنسی بخشی از موضوع است، اما اگر خیانت به طور کامل مربوط به رابطه جنسی نیست، پس چه چیزی افراد را به خیانت انگیزه میدهد؟
انگیزه های خیانت بر طول مدت امور تأثیر می گذاشت. زمانی که افراد به دلیل عصبانیت، عدم عشق یا تنوع خیانت می کردند، روابطشان طولانی تر بود، در حالی که کسانی که انگیزه آن موقعیت بود، روابط کوتاه تری داشتند. همچنین زنان به طور متوسط نسبت به مردان روابط طولانی تری داشتند. همچنین زمانی که شرکتکنندگان به شریک زندگی خود نزدیکتر بودند، امور طولانیتر و از نظر عاطفی رضایتبخشتر بود.
در این مطلب به تکمیل مباحث آن می پردازیم.
اعترافات یک خائن
اینکه چرا مردم خیانت می کنند بر نحوه برخورد آنها با آن تأثیر می گذارد. به عنوان مثال، بسیاری از خیانت کار ها به رابطه خود اعتراف کردند. در واقع، تقریباً بین افشاگران و حافظان راز اختلاف 50/50 وجود داشت. زنان نسبت به مردان بیشتر احتمال دارد که فاسد شوند. به طور کلی، آنهایی که پاک شده بودند، در ابتدا به دلیل عصبانیت یا بی توجهی، و نه به دلیل میل جنسی یا تنوع، بیشتر احتمال داشت که خیانت کرده باشند. این انگیزهها نشان میدهند که اعترافات احتمالاً نوعی قصاص بوده و بیشتر در مورد زشت بودن بوده تا نجیب بودن. با این حال، کسانی که پاک میشدند نیز به احتمال زیاد با شریک زندگی خود رابطه متعهدانهای برقرار میکردند.
عواقب خیانت: شریک رابطه
با شریک رابطه چه اتفاقی افتاد؟ این روابط به ندرت منجر به روابط واقعی می شد و تنها یکی از 10 رابطه در نهایت به یک رابطه متعهدانه تمام عیار تبدیل می شد (11.1 درصد). معمولاً، افراد فقط گهگاه آن شخص را میدیدند (31.1 درصد)، و یک سوم دیگر (29.9 درصد) با شریک زندگی خود دوست میماندند و 25.5 درصد باقیمانده آن شخص را میدیدند و هیچ ارتباطی با او نداشتند. کسانی که به دلایل موقعیتی یا به دلایل مختلف خیانت کرده اند، کمتر به یک رابطه جدی تبدیل شده اند و بیشتر احتمال دارد که گهگاه شریک زندگی خود را ببینند.
همچنین درباره اثرات بلندمدت دارو های افسردگی نیز بیشتر بخوانید.
پیامدهای خیانت: رابطه اولیه
برای رابطه اولیه، به طور شگفت انگیزی، تنها 1 در 5 (20.4 درصد) به دلیل این رابطه به پایان رسید. تقریباً تعداد مساوی (21.8 درصد) علیرغم اینکه شریکشان متوجه شده بود، با هم ماندند، در حالی که اندکی بیشتر (28.3 درصد) با هم ماندند و شریک زندگی خود هرگز خیانت را کشف نکرد. روابط باقی مانده به دلایلی غیر از خیانت خراب شد.
دلایل انحراف افراد به تعیین سرنوشت رابطه کمک کرد. این رابطه زمانی که خیانت به دلیل عصبانیت، عدم عشق، تعهد کم و بی توجهی بود، بیشتر یک قاتل رابطه بود، اما زمانی که خیانت به دلیل موقعیت بود، این رابطه یک رابطه جنسی بود. اگرچه یک رابطه اولیه از نظر عاطفی ضعیف دلیل اصلی برای پایان دادن به این رابطه بود، داشتن رابطه جنسی بهتر و مکرر با شریک زندگی نیز یک عامل بود.
به طور کلی، این یافتهها نشان میدهد که خیانت به این سادگی نیست که به دنبال رابطه جنسی باشید. به طور خاص، به نظر می رسد که دو انگیزه اصلی برای خیانت وجود دارد: موقعیت و یک رابطه شکسته (یعنی عدم عشق)، که دومی منجر به امور جدی تر می شود. در حالی که میتوانیم از این یافتهها برای شناسایی علائم هشدار دهنده در روابط خود استفاده کنیم، اما راه بهتری وجود دارد. این یافته ها اهمیت تقویت ارتباط عاطفی رابطه ما را نشان می دهد. این نه تنها انگیزه اصلی خیانت را از بین میبرد، بلکه به ما کمک میکند تا رابطه رضایتبخشتر و متعهدانهتری داشته باشیم.
همچنین در باره 25 راه برای فراموش کردن شریک سابق خود نیز بیشتر بدانید.